چه تماشایی است صبح خنک پاییزی در مهرماه خمینی شهر. شاید برای من که تنها مسافری هستم تا ساعتی در این شهر باشم، این صبح قدری تازگی دارد. هالههای نور خورشید تابان با تلألویی که بر زمین کویری شهر دارد و جدالش با غبارهای صبحگاهی که نور آفتاب را به نبرد میخوانند، بیقرارت میکنند تا با چشمان بسته، سر به آسمان بگیری و سینهات را از هوای خوبیهای روز میلاد امام رضا (ع) پر و خالی کنی و هر بار بیشتر شکر حق را به جای آوری.
آفتاب تازه طلوع کرده است و چشمان من هنوز در پی یافتن پیروز نبرد نور و ذره است. پی یافتن چیزی هستم و بی شک با آن آرامشم بیشتر خواهد شد. اطرافم را میکاوم و به یاد میآورم که مأموریت من در این شهر، به تماشا نشستن کلنگی است که این بار آباد میکند. آبادانی که ریشه خواهد دواند و ماندگار خواهد شد.
یکشنبه، 17 مهرماه سال 1390، خمینی شهر در استان اصفهان شاهد کلنگزنی ساخت مدرسهای 14 کلاسه در منطقهی منظریهاش است به دستان محمدتقی داورپناه، خیّر مدرسهساز.
قسمتی از زمینی را که قرار است بر روی آن مدرسه ساخته شود، با صندلیهایی پوشاندهاند. بخشی را علامت گذاری کردهاند تا کلنگزنی آنجا انجام شود. در قسمتی از زمین اتومبیلهایی پارک شدهاند. آخر تعداد کسانی که برای حضور در این مراسم آمده اند کم نیست. احمد حقیقی فرماندار، سید علی مدینه مدیر آموزش و پرورش، مختاری رییس مجمع خیّرین خمینی شهر و حاج غلامرضا محب محمدی که او هم کلنگی را به نیت آبادی یک مدرسه به زمین کوفته است. باید به مدیران استانی و تعدادی از مسئولان شهری به خصوص از ارگانهای آموزشی هم اشاره شود. همچنین جمعی از معلمان و مردم محلی و دست آخر تعدادی دانش آموز که در مدارس ساخت محمدتقی داورپناه در خمینی شهر تحصیل میکنند و سرودی را به کُر با هم میخوانند و مردانه با داورپناه دست میدهند و قول که درمدرسههای تازه و نوشان به درس بیش از هر چیز دیگری اهمیت دهند.
مجری پشت به بنرهای اعلان مراسم با یاد خدا برنامه را آغاز میکند. دود اسفند در فضا پراکنده است. شربت و شیرینی هم در دستان میهمانان. عکاسان و تصویربرداران و خبرنگاران به ثبت جزییات میپردازند و دعوت از مدیر آموزش و پرورش خمینی شهر، رسمیتی جدی به مراسم میدهد.
سید علی مدینه با آنکه پایش را در گچ گرفته به احترام نیک اندیشی داورپناه به مراسم آمده و مدیریت مراسم را هم به عهده گرفته و در جایگاه سخنران نخست، خیر مقدمی به حاضران میگوید. خطاب اولش، خودش است: اآقای داورپناه تا کنون اینهمه مدرسه ساخته است. متأسفانه تنها تعداد کمی از این مدارس یعنی 6 مدرسه را در شهر زادگاهش و شهر آباء و اجدادی اش ساخته است که نقطه ضعف من مسئول را میرساند.ب
سپس رو به فرماندار ادامه میدهد: ازیبندهی فرهنگ غنی و بومی خمینی شهر نیست که دانشآموزان این شهر در اصفهان درس بخوانند و ما هنوز شاهد فعالیت مدارس دو نوبته باشیم. از آنجا که خمینی شهر رو به پیشرفت است، نیاز به ساخت مدرسه هم در آن وجود دارد و باید اهتمام بیشتری به این موضوع داشت.ب
مدینه رو به تمامی حاضران در مراسم میگوید: اروزی که وارد آموزش و پرورش خمینی شهر شدم، از دور آقای داورپناه را میشناختم. مترصد فرصتی بودم تا با وی تماس بگیرم. تا اینکه وی با من تماس گرفت و از بزرگمنشی و کمالات او خبردار شدم.ب
و خطاب بعدیاش محمدتقی داورپناه است: اهمه جای کشور و میهن اسلامی برای ماست؛ اما جایگاه و زادگاه انسان همیشه مورد احترام بیشتری است و از شما میخواهم که به همراه دیگر خیّرین این شهر، نگاه جدیتری نسبت به رفع کمبود مدارس خمینی شهر داشته باشید.ب
بله، خمینی شهر نیازمند ساخت مدارس جدید است. این را آمار فعالیت 26 مدرسهی دو نوبتهی خمینی شهر و همچنین ساخت شهرکهای جدید بدون مدرسه در این شهر تأیید میکند. با یک حساب سرانگشتی، در این شهر باید تا 3 سال آینده 28 مدرسه ساخته شود که مردانی چون داورپناه را میخواهد.
یکی از حاضران احمد حقیقی، فرماندار خمینی شهر است که تقدیرش از داورپناه را تا پشت تریبون آورده است. میگوید: اجای خوشبختی است که مردم مومن خمینی شهر از خیّرین بسیار بهره میبرند. باید از این بزرگان تقدیر شود. امیدوارم خداوند به دارایی آقای داورپناه برکت دهد تا بیشتر به مردم این شهر قدیمی خدمت شود.ب
حقیقی از اصالت خمینی شهر گفت و اینکه قدمت برخی آثارش حتی به قبل از صفویه بازمیگردد. مثل مسجد جامع محله که قدمت بالای 850 سال دارد و به گفتهی آقای فرماندار، اینها نشان از اصالت و ریشه دار بودن شهر دارد.
حقیقی در پایان سخنانش رو به داورپناه میگوید: اامیدوارم شما و همفکرانتان در مدرسهسازی خیّری، دولت را در اجرای طرح ساخت مجتمعهای آموزشی یاری برسانید و قدمهای بعدیتان در این عرصه باشد.ب
شاید داورپناه در فکر ساخت مجتمعی متشکل از مدارس مقاطع مختلف تحصیلی است که مجری مراسم به اصرار از او میخواهد برای بیان سخنانی به جایگاه برود. اما داورپناه اهل جار و جنجال و تشریفات نیست. نزدیکانش میدانستند که نمیپذیرد و ناگزیر مراسم کلنگ زنی آغاز میشود. به رسم ادب، پیر شهر خمینی شهر، کلنگ را به زمین میکوبد.
دیگران هم تبرکی میکنند و کلنگ برای آبادی بالا و پایین میرود. گوسفندی ذبح میشود تا چشمان حاسد و کینهورز از جمع به دور باشد. دسته گلها و حلقه گلها به سمت داورپناه سرازیرند. خبرنگاران و تصویربرداران سعی در نزدیک شدن به مرد بزرگ خمینی شهر دارند. دیگر بزرگان شهر هم. اما محمدتقی داورپناه مشغول صحبت با نوجوانانی است که از مدرسه شماره 22 داورپناه به این مراسم آمدهاند تا قدردانی خود از داورپناه را با اجرای سرودی ابراز کنند. بزرگان شهر کنار هم ایستادهاند و عجب آنکه داورپناه نوجوانان را برای رسیدن به فردای بهتر پند میدهد.
هنوز خنکای صبح پاییز مهرماه خمینی شهر بر تنم خوش نشسته است. آسمان را نگاه میکنم؛ خوب میدانم نور، همیشه بر غبار و ذرات پیروز است.