محمدتقي داورپناه خود اذعان دارد كه دوران كودكياش، سختترين دوران زندگي او بوده است. دوري پدر از محيط خانه و خانواده براي كسب و كار، مرگ مادر در اوج جواني، مرگ برادر كوچكتر به خاطر بيماري، فقر و دور بودن از رفاه، تحصيل و شادي و... اما بعد از توكل به خداوند، آنچه وي و برادرانش را به زندگي اميدوار ميكرد، مهرباني اطرافيان او بوده است.
از جملهي اين اشخاص فاطمه آلوکاظمی است كه در همسايگي آنها زندگي ميكرد و هرچند از نظر سن و سال خيلي بزرگتر نبود و شرايط مالي خيلي مناسبتتري هم نسبت به برادران خردسال داورپناه نداشت، اما تلاش ميكرد امور آنها را به سرانجام برساند. حالا اين بانوي مهربان مقابل ماست تا در منزل قديمياش در خمينيشهر گفتوگويي كوتاه در خصوص سالها قبل با او داشته باشيم.
سالهای دور را، زماني كه محمدتقي داورپناه كوچك بود و احتياج به مراقبت داشت به خاطر میآورید؟
بله، ما همسايه بوديم كه مادر محمدتقي فوت كرد. پدرش آن زمان در تهران كار ميكرد و من به همراه خواهر و عمهاش به بچهها رسيدگي ميكرديم. محمدتقي را پيش من گذاشته بودند و از آش كشكي كه مادرم ميپخت و ميفروخت، به او ميدادم تا سيرش كنم. به او نان تازه ميدادم و سعي ميكردم كه به او رسيدگي كنم.
دوران كودكي او چگونه گذشت؟
او بچهي آرامي بود. اصلاً اهل شلوغبازي نبود. كمي كه بزرگتر شد، پينهدوزي ميكرد. به ياد دارم كه روزي 5 ريال حقوق ميگرفت تا اينكه كمي بزرگتر شد و به تهران رفت و كنار پدرش كار كرد و موفق شد.
پدر و مادرش را به خاطر دارید؟
بله، پدرش مرحوم رحمان بود. انسان شريفي بود و همه به نيكي دربارهاش صحبت ميكنند. آدم زحمتكشي بود و عمرش را صرف خانوادهاش كرد. مادرش هم صغري خانم بود. يادم ميآيد كه مثل اغلب زنان سهده بانوی خوبي بود.
تصور ميكرديد كه روزي محمدتقي داورپناه شخص ثروتمندي شود؟
نه، او و خانوادهاش فقير بودند و اصلا گمان نميكردم روزي خدا اين همه ثروت به آنها بدهد. آنها در تهران سخت كار كردند و كار خدا بود كه وضع ماليشان خوب شد.
خاطرهي خاصي از كودكي محمدتقي داورپناه داريد؟
فقط ميتوانم بگويم كه او سختي زيادي كشيده است. خدا خواهرش را بيامرزد كه به او و برادرانش رسيدگي ميكرد و نميگذاشت آنها سختي بكشند. ديگران هم كمكشان ميكردند. مثلاً خود من هميشه قبل از اينكه محمدتقي به صحرا برود، بقچهي نانش را ميگرفتم و اگر داخلش نان بيات بود، آن را با نان تازه عوض ميكردم.
آيا آقاي داورپناه قدردان اين زحمات شما بودهاند؟
بله، چند بار مرا به كربلا و زيارت امام حسين (ع) فرستاده است. يادم است حدود 10 سال پيش، شوهرم كه پسرعمهي آقاي داورپناه هم ميشود فوت كرد و حاج تقی به ديدنم آمد و به من گفت كه يك سفر كربلا از او طلب دارم. من هم گفتم پس طلبم را بده و او 200 هزار تومان به من داد كه با آن به زيارت آقا امام حسين (ع) رفتم.
نظري دربارهي مدرسهسازي آقاي داورپناه داريد؟
مدرسهسازي كار خوب و پسنديدهاي است كه آقاي داورپناه آن را انجام ميدهد و حتماً ثواب خيلي زيادي هم دارد.
صحبتي براي آقاي داورپناه داريد؟
اي كاش ايشان به جاي اينكه اين همه مدرسه بسازد، به اعضاي فاميل كمك مالي كند. همین تعداد مدرسه که ساخته، بس است. او باید بعد از این براي بچههاي فاميل خانه بخرد و به آنها برسد و دستشان را بگيرد.