سيدفضلالله (كامبيز) فصيحي در ینگهی دنیا هتلداری خوانده است. دورههای متعددی را در کشورهای اروپایی و آمریکا گذرانده و با کسب تجارب علمی و عملی بسیار همزمان با انقلاب اسلامی به کشور بازگشته است. در ایران اسلامی، مدیریت بزرگترین هتلهای کشور از جملههایت خزر،هایت تهران و آزادی را به عهده گرفت. بعد از نفوذ افراد غیرمتخصص در این عرصه تغییر شغل داده و با راهاندازی مؤسسهی اتهران فایلب مشاوری امین برای بسیاری از افراد در خصوص مباحث مربوط به ملک شده است.
او حدود 30 سال است که ارتباطی نزدیک با خانواده داورپناه دارد و به شناخت دقیقی از این خیّر مدرسهساز دست پیدا کرده است. گفتوشنود ما با این دانشآموختهی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه نیویورک را با محوریت محمدتقی داورپناه بخوانید.
برای آغاز گفتگو میخواهم بدانم شما از چه زمانی با آقای داورپناه آشنا شديد؟
از حدود 35 سال پیش وی را ميشناسم و مشاور او در امور ملكي و خريد و فروش هستم.
پس تنها ارتباط کاری با هم دارید؟
ارتباط ما تنها کاری نیست. من با پسران او، خسرو، پرويز، مهدي و مهرداد خيلي رفيق هستيم و در خلال همین رفاقتها بود که متوجه شدم آقای داورپناه در كاري خير و مدرسهسازي حضور فعالی دارد و پس از آن بيشتر به او علاقهمند شدم.
دلیل این افزایش علاقه در چیست؟
خُب، همانطور که میدانیم، در اين زمانه به ندرت چنين كساني پيدا ميشوند كه به امر مدرسهسازي کمک کنند. آقای داورپناه سواد ندارد. کتابها و نشریاتی را که برای فعالیتهای او چاپ و منتشر شده است نمیتواند بخواند و اموری را که در آن داشتن سواد و نوشتن و خواندن لازم است به مشاورانش میسپارد؛ حالا این شخص که طعم تلخ محرومیت را کشیده است، برای اینکه موانع تحصيل را از مقابل بچههاي مناطق محروم کشور بردارد، از ثروت شخصیاش هزینه میکند و به نظرم اين قابل تحسينترین کاری است که میتواند انجام شود. اين دیدگاه و رفتار مرا نسبت به ايشان نزديكتر ميكند.
پس کارهای داورپناه را عاملی برای محرومیتزدایی میدانید؟
بله، خوشبختانه شانس بچههاي این مملكت است كه آقای داورپناه و امثال او مدرسه ميسازند. اينها هستند که با انفاق و از خودگذشتگیشان جامعه را به سمت سواد و دانش رهنمون میسازند و نقش مهمی در محرومیتزدایی از چهرهی کشور دارند.
انسان باید دارای چه ویژگیهایی باشد که به این مرحله از گذشت و انفاق برسد؟
به خاطر آشنایی و ارتباطی که با آقای داورپناه دارم، وی را معیار قرار میدهم. وی انسان فهمیده و تیزهوشی است که در تمام کارهایی که انجام میدهد، به عاقبت آن میاندیشد. وی از نادرترين افرادي است كه دست به هر کاری بزند، در آن موفق میشود. با اينكه سنش بالا است، به سلامتي جسم و ذهنش میرسد و به همین خاطر سخت تلاش میکند. در این مرحله از زندگی است که از اندوختههای فکری و مالیاش استفاده کرده و به سمت کارهای خیر از جمله مدرسهسازی میرود.
واکنش آقای داورپناه در خصوص مدرسهسازی خودش چیست؟
من يك خاطرهاي از همین واکنشها و برخوردها دارم. يك بار به ما سپرد که ملک را برای وی بفروشیم. شخصي به نام آقاي داورزني ملک را پسندید و قصد داشت آن را بخرد. همراه وی به منزل داورپناه رفتیم تا مقدمات کار را آماده کنیم. من كتاب زندگینامهی آقای داورپناه را نشان دادم و گفتم که او خيّر مدرسهساز است. وقتي كتاب و عكس و سندهاي داخل آن را ديد، حیرتزده شد. از آقاي داورپناه پرسید: اوقتي مدرسهها را افتتاح ميكنيد، چه احساسي داريد؟ب آقاي داورپناه در پاسخ گفت: اوقتی از نوسازي مدارس زنگ ميزنند و میگویند يك جايي نياز به مدرسهسازی دارد، ما هزينهها را ميدهيم و آن مدرسه ساخته ميشود. وقتي براي افتتاح آن میرویم، بچهها را با روپوش و لباس مدرسه ميبينم که منتظر افتتاح مدرسه هستند. وقتي روبانها را قيچي ميكنم و بچهها دنبال من راه ميافتند و گوشه كُتم را ميگيرند و شعار ميدهند اداورپناه! خدا نگهدار توب من آن وقت خدا را با تمام وجود حس ميكنم. ناخودآگاه گريه ميكنم و ميگويم خدايا شكرت.ب اینها واکنشهای واقعی آقای داورپناه هنگام انجام کار خیر است.
شما به خاطر فعالیت و شغلی که دارید، با تیپهای مختلفی از آدمها مواجه میشوید. تا به حال با چند تن مانند آقای داورپناه برخورد داشتهاید؟
من الان حدود 25 سال است که در کار ملك و ساختمانسازي هستم. در دفتر کارم همه نوع انسانی ديدهام؛ ولي آقاي داورپناه یک استثناست. هم از لحاظ شخصيت و هم از نظر گذشت و انسان بودن. به ندرت ديدهام کسی با این طرز تفكر، تمام داراییاش را که به زحمت و به گفتهی خودش با چوپانی و گیوهدوزی و سنگتراشی زیر کپرهای میدان شوش جمع کرده است به امور خیر ببخشد.
پس مانند او کم داریم؟
قطعاً همین طور است. خیلی نادر است که کسی بیاید و تمام ثروتش را وقف مدرسهسازي کند. البته همسر آقای داورپناه یعنی خانم حسنعلی هم که زنی بسيار باشخصيت و محترم است، بزرگترین مشوق آقای داورپناه در مدرسهسازی است. خود وی هميشه ميگويد که خانمم همیشه از من میخواهد که مدرسههای بیشتری بسازم. به هر حال، به نظر من آقاي داورپناه يكي از استثنائات اين كشور است. بايد قدر چنين آدمي را بدانيم. من به نوبهی خودم تا هر وقت که بتوانم در خدمت اين خانواده خواهم بود؛ چون در اين چند سال كه در خدمت آقاي داورپناه و خانوادهاش هستم، جز خوبي و محبت و احترام چيزي نديدهام.
شما كارشناس املاك هستيد و ارزش ملك را به خصوص در تهران ميدانيد. آيا گذشتن از این همه ملك برای انجام امور خیر و عامالمنفعه، كار سادهاي است؟
میدانم که وی تمام املاک و داراییهای خود را به بنیاد خیریهاش بخشیده است تا صرف ساخت مدارس در نقاط محروم و مورد نیاز کند. به همین دلیل است که میگویم آقاي داورپناه یک استثنا در کشور ماست. او در حالی دست به این اقدام زده است که در جامعه همه دنبال منافع شخصی خود هستند.
واکنش شما نخستين بار كه شنيديد آقاي داورپناه مدرسهای را ساخته و به آموزش و پرورش اهدا کرده است، چه بود؟
یادم هست روزي كه آقاي داورپناه برای این کار پيش قدم شد، از آن استقبال كردم. از همان روز هميشه وی را دعا ميكنم؛ چون وجود ايشان در برنامههاي مدرسهسازي يك نعمت است. او به خاطر محروم بودن از سواد حتی نمیتواند اسمش را بنویسد و بخواند؛ اما در تمام نقاط اين مملكت پول خرج ميكند و مدرسه ميسازد.
آیا آقای داورپناه با شما که مشاور امور ملکی وی هستید، دربارهی بخشيدن اموالش به ابنياد خیریه داورپناه و همسرب مشورت كرده است؟
بله، آقاي داورپناه 8 فرزند دارد و سهم هر یک را از اموالش داد و بعد از آن بخش زیادی از داراییاش را به بنیاد بخشید. روزي كه ميخواست اين كار را بكند، من بسيار خوشحال شدم. البته آقاي داورپناه و خانمش تصميمگيرنده اصلي بودند و ما هم در كنارشان از این تصمیم استقبال كرديم.
به خاطر تحصیلتان در آمریکا و حضور در کشورهای متعدد اروپایی این سئوال را میپرسم. در كشورهاي مختلف عرف است كه افراد ثروتمند، بخشي از داراييشان را به كارهاي عامالمنفعه اختصاص ميدهند. متأسفانه در كشور ما اين توجه ديده نميشود. دليل آن را در چه ميبينيد؟
در خارج از کشور بيشتر هنرمندان به دنبال كارهاي عامالمنفعه میروند که يك دلیل آن فعالیتهای تبليغاتی است. البته كساني هم هستند که بدون در نظر گرفتن وجه تبليغات، اين كار را انجام میدهند؛ ولي خود ماديات در آنجا حرف اول را ميزند. در کشور ما انجام کار خیر برای اینکه تبلیغی برای شخص شود، مورد تأیید نیست. با این حال خیّرین بسیاری داریم که حتی شاید توان مالی بالایی ندارند، اما فعالیتهای عامالمنفعه دارند و در مقابل، افراد ثروتمنمدی هم هستند که دوست ندارند از اموال خود برای دیگران هزینه کنند.
اگر براي پايان صحبتي داريد، گوش میدهیم.
من يك خانهی پدري در خيابان مجاهدين دارم كه وقف امام حسين (ع) است و آن را به حسينيه تبدیل کردهام. روی دیوارهای این حسینیه عكسها و پوسترهاي آقای داورپناه را نصب کردهام و به آن افتخار ميكنم و خدا را به خاطر توفیقی که نصیبم کرده تا در خدمت آقاي داورپناه و خانوادهشان باشم، شکر میگویم.
سیدفضلالله فصیحی از 30 سال دوستی با خیّر سهدهی میگوید
عکسهای داورپناه روی دیوار حسینیه!
سيدفضلالله (كامبيز) فصيحي در ینگهی دنیا هتلداری خوانده است. دورههای متعددی را در کشورهای اروپایی و آمریکا گذرانده و با کسب تجارب علمی و عملی بسیار همزمان با انقلاب اسلامی به کشور بازگشته است. در ایران اسلامی، مدیریت بزرگترین هتلهای کشور از جملههایت خزر،هایت تهران و آزادی را به عهده گرفت. بعد از نفوذ افراد غیرمتخصص در این عرصه تغییر شغل داده و با راهاندازی مؤسسهی اتهران فایلب مشاوری امین برای بسیاری از افراد در خصوص مباحث مربوط به ملک شده است.
او حدود 30 سال است که ارتباطی نزدیک با خانواده داورپناه دارد و به شناخت دقیقی از این خیّر مدرسهساز دست پیدا کرده است. گفتوشنود ما با این دانشآموختهی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه نیویورک را با محوریت محمدتقی داورپناه بخوانید.
برای آغاز گفتگو میخواهم بدانم شما از چه زمانی با آقای داورپناه آشنا شديد؟
از حدود 35 سال پیش وی را ميشناسم و مشاور او در امور ملكي و خريد و فروش هستم.
پس تنها ارتباط کاری با هم دارید؟
ارتباط ما تنها کاری نیست. من با پسران او، خسرو، پرويز، مهدي و مهرداد خيلي رفيق هستيم و در خلال همین رفاقتها بود که متوجه شدم آقای داورپناه در كاري خير و مدرسهسازي حضور فعالی دارد و پس از آن بيشتر به او علاقهمند شدم.
دلیل این افزایش علاقه در چیست؟
خُب، همانطور که میدانیم، در اين زمانه به ندرت چنين كساني پيدا ميشوند كه به امر مدرسهسازي کمک کنند. آقای داورپناه سواد ندارد. کتابها و نشریاتی را که برای فعالیتهای او چاپ و منتشر شده است نمیتواند بخواند و اموری را که در آن داشتن سواد و نوشتن و خواندن لازم است به مشاورانش میسپارد؛ حالا این شخص که طعم تلخ محرومیت را کشیده است، برای اینکه موانع تحصيل را از مقابل بچههاي مناطق محروم کشور بردارد، از ثروت شخصیاش هزینه میکند و به نظرم اين قابل تحسينترین کاری است که میتواند انجام شود. اين دیدگاه و رفتار مرا نسبت به ايشان نزديكتر ميكند.
پس کارهای داورپناه را عاملی برای محرومیتزدایی میدانید؟
بله، خوشبختانه شانس بچههاي این مملكت است كه آقای داورپناه و امثال او مدرسه ميسازند. اينها هستند که با انفاق و از خودگذشتگیشان جامعه را به سمت سواد و دانش رهنمون میسازند و نقش مهمی در محرومیتزدایی از چهرهی کشور دارند.
انسان باید دارای چه ویژگیهایی باشد که به این مرحله از گذشت و انفاق برسد؟
به خاطر آشنایی و ارتباطی که با آقای داورپناه دارم، وی را معیار قرار میدهم. وی انسان فهمیده و تیزهوشی است که در تمام کارهایی که انجام میدهد، به عاقبت آن میاندیشد. وی از نادرترين افرادي است كه دست به هر کاری بزند، در آن موفق میشود. با اينكه سنش بالا است، به سلامتي جسم و ذهنش میرسد و به همین خاطر سخت تلاش میکند. در این مرحله از زندگی است که از اندوختههای فکری و مالیاش استفاده کرده و به سمت کارهای خیر از جمله مدرسهسازی میرود.
واکنش آقای داورپناه در خصوص مدرسهسازی خودش چیست؟
من يك خاطرهاي از همین واکنشها و برخوردها دارم. يك بار به ما سپرد که ملک را برای وی بفروشیم. شخصي به نام آقاي داورزني ملک را پسندید و قصد داشت آن را بخرد. همراه وی به منزل داورپناه رفتیم تا مقدمات کار را آماده کنیم. من كتاب زندگینامهی آقای داورپناه را نشان دادم و گفتم که او خيّر مدرسهساز است. وقتي كتاب و عكس و سندهاي داخل آن را ديد، حیرتزده شد. از آقاي داورپناه پرسید: اوقتي مدرسهها را افتتاح ميكنيد، چه احساسي داريد؟ب آقاي داورپناه در پاسخ گفت: اوقتی از نوسازي مدارس زنگ ميزنند و میگویند يك جايي نياز به مدرسهسازی دارد، ما هزينهها را ميدهيم و آن مدرسه ساخته ميشود. وقتي براي افتتاح آن میرویم، بچهها را با روپوش و لباس مدرسه ميبينم که منتظر افتتاح مدرسه هستند. وقتي روبانها را قيچي ميكنم و بچهها دنبال من راه ميافتند و گوشه كُتم را ميگيرند و شعار ميدهند اداورپناه! خدا نگهدار توب من آن وقت خدا را با تمام وجود حس ميكنم. ناخودآگاه گريه ميكنم و ميگويم خدايا شكرت.ب اینها واکنشهای واقعی آقای داورپناه هنگام انجام کار خیر است.
شما به خاطر فعالیت و شغلی که دارید، با تیپهای مختلفی از آدمها مواجه میشوید. تا به حال با چند تن مانند آقای داورپناه برخورد داشتهاید؟
من الان حدود 25 سال است که در کار ملك و ساختمانسازي هستم. در دفتر کارم همه نوع انسانی ديدهام؛ ولي آقاي داورپناه یک استثناست. هم از لحاظ شخصيت و هم از نظر گذشت و انسان بودن. به ندرت ديدهام کسی با این طرز تفكر، تمام داراییاش را که به زحمت و به گفتهی خودش با چوپانی و گیوهدوزی و سنگتراشی زیر کپرهای میدان شوش جمع کرده است به امور خیر ببخشد.
پس مانند او کم داریم؟
قطعاً همین طور است. خیلی نادر است که کسی بیاید و تمام ثروتش را وقف مدرسهسازي کند. البته همسر آقای داورپناه یعنی خانم حسنعلی هم که زنی بسيار باشخصيت و محترم است، بزرگترین مشوق آقای داورپناه در مدرسهسازی است. خود وی هميشه ميگويد که خانمم همیشه از من میخواهد که مدرسههای بیشتری بسازم. به هر حال، به نظر من آقاي داورپناه يكي از استثنائات اين كشور است. بايد قدر چنين آدمي را بدانيم. من به نوبهی خودم تا هر وقت که بتوانم در خدمت اين خانواده خواهم بود؛ چون در اين چند سال كه در خدمت آقاي داورپناه و خانوادهاش هستم، جز خوبي و محبت و احترام چيزي نديدهام.
شما كارشناس املاك هستيد و ارزش ملك را به خصوص در تهران ميدانيد. آيا گذشتن از این همه ملك برای انجام امور خیر و عامالمنفعه، كار سادهاي است؟
میدانم که وی تمام املاک و داراییهای خود را به بنیاد خیریهاش بخشیده است تا صرف ساخت مدارس در نقاط محروم و مورد نیاز کند. به همین دلیل است که میگویم آقاي داورپناه یک استثنا در کشور ماست. او در حالی دست به این اقدام زده است که در جامعه همه دنبال منافع شخصی خود هستند.
واکنش شما نخستين بار كه شنيديد آقاي داورپناه مدرسهای را ساخته و به آموزش و پرورش اهدا کرده است، چه بود؟
یادم هست روزي كه آقاي داورپناه برای این کار پيش قدم شد، از آن استقبال كردم. از همان روز هميشه وی را دعا ميكنم؛ چون وجود ايشان در برنامههاي مدرسهسازي يك نعمت است. او به خاطر محروم بودن از سواد حتی نمیتواند اسمش را بنویسد و بخواند؛ اما در تمام نقاط اين مملكت پول خرج ميكند و مدرسه ميسازد.
آیا آقای داورپناه با شما که مشاور امور ملکی وی هستید، دربارهی بخشيدن اموالش به ابنياد خیریه داورپناه و همسرب مشورت كرده است؟
بله، آقاي داورپناه 8 فرزند دارد و سهم هر یک را از اموالش داد و بعد از آن بخش زیادی از داراییاش را به بنیاد بخشید. روزي كه ميخواست اين كار را بكند، من بسيار خوشحال شدم. البته آقاي داورپناه و خانمش تصميمگيرنده اصلي بودند و ما هم در كنارشان از این تصمیم استقبال كرديم.
به خاطر تحصیلتان در آمریکا و حضور در کشورهای متعدد اروپایی این سئوال را میپرسم. در كشورهاي مختلف عرف است كه افراد ثروتمند، بخشي از داراييشان را به كارهاي عامالمنفعه اختصاص ميدهند. متأسفانه در كشور ما اين توجه ديده نميشود. دليل آن را در چه ميبينيد؟
در خارج از کشور بيشتر هنرمندان به دنبال كارهاي عامالمنفعه میروند که يك دلیل آن فعالیتهای تبليغاتی است. البته كساني هم هستند که بدون در نظر گرفتن وجه تبليغات، اين كار را انجام میدهند؛ ولي خود ماديات در آنجا حرف اول را ميزند. در کشور ما انجام کار خیر برای اینکه تبلیغی برای شخص شود، مورد تأیید نیست. با این حال خیّرین بسیاری داریم که حتی شاید توان مالی بالایی ندارند، اما فعالیتهای عامالمنفعه دارند و در مقابل، افراد ثروتمنمدی هم هستند که دوست ندارند از اموال خود برای دیگران هزینه کنند.
اگر براي پايان صحبتي داريد، گوش میدهیم.
من يك خانهی پدري در خيابان مجاهدين دارم كه وقف امام حسين (ع) است و آن را به حسينيه تبدیل کردهام. روی دیوارهای این حسینیه عكسها و پوسترهاي آقای داورپناه را نصب کردهام و به آن افتخار ميكنم و خدا را به خاطر توفیقی که نصیبم کرده تا در خدمت آقاي داورپناه و خانوادهشان باشم، شکر میگویم.