مهدی غلامی با حضور در کارگاه رویهکوبی پدرش وارد بازار کار شد. پشتکار مثالزدنیاش سبب شد تا در همان سنین نوجوانی ریزهکاریهای صنف خود را بیاموزد و در آغاز جوانی حتی ادارهی کارگاه پدر را به عهده بگیرد. همان دوران با محمدتقی داورپناه آشنا میشود و این خیّر مدرسهساز پیشنهاد کاری مناسب به مهدی غلامی میدهد؛ همراهی در ادارهی امور فعالیتهای آقای داورپناه. پدر غلامی با این پیشنهاد مخالفت میکند؛ چون مهدی را بهترین نیروی کارگاه میداند و معتقد است مهدی تکیهگاهی مطمئن برای او خواهد بود در روزهای آینده.
با فوت پدر، نامهربانی روزگار، غبار غم بر چهرهی مهدی غلامی مینشاند؛ اما مدت زمان زیادی نمی کشد که پیشنهاد کار محمدتقی داورپناه تکرار میشود و از آن زمان یعنی سال 1383 مهدی غلامی همراه همیشگی داورپناه برای رتق و فتق امور جاری وی میشود. غلامی مدت 7 سال رازدار ایام محمدتقی داورپناه بوده است و البته با درایت و صداقتی که از خود نشان داده است، نزدیکترین فرد به داورپناه محسوب میشود. گفتوگوی ما با مهدی غلامی، مرد بااعتماد محمدتقی داورپناه را بخوانید.
شما در سال های اخیر نزديكترين شخص به آقاي داورپناه هستيد. چند وقت است كه براي آقاي داورپناه كار ميكنيد؟
حدود 7 سال است که برای آقای داورپناه کار میکنم. موقعي كه همکاری با وی را آغاز کردم تنها 20 سال داشتم.
توضیح میدهید که وظایف شما در همکاری با آقای داورپناه چیست؟
از صبح زود تا حدود ساعت 6 بعد از ظهر در خدمت آقای داورپناه هستم. دستهبندی کارهای روزانه، مراجعه به سازمانها و نهادها برای پیگیری پروندههای کاری، مشایعت آقای داورپناه به مقاصد مختلف و کارهایی اینچنینی از جمله وظایف من است.
وقتی شما با آقای داورپناه آشنا شدید، وی مدرسهسازی میکرد؟
بله، به یاد دارم که آقای داورپناه در آن زمان مدارس بسیاری را ساخته بود. البته در این چند سال از نزدیک شاهد ساخت مدرسه به دستان آقای داورپناه در گوشهکنار کشور بودهام.
پس مدارس زیادی را همراه با آقای داورپناه افتتاح کردهاید؟
خیلی که نه، ولی فکر میکنم در افتتاحیهی حدود 12 مدرسهی آقای داورپناه در اصفهان و شمال حضور داشتهام.
فضاي آن افتتاحيهها را توصيف ميكنيد؟
بیشترین چیزی که نظر من را جلب میکند، حضور پرشور مردم محلی در این افتتاحیههاست. استقبالي كه از آقای داورپناه به عنوان یک خیّر مدرسهساز ميشود، تحسینبرانگیز است. مردم کشور ما قدر مدرسهسازانی را که بدون هیچ چشمداشتی به این کار میپردازند به خوبی میدانند و همیشه تشکر و سپاس خود از این افراد را به زبان میآورند.
ویژگی خاصي كه شما در آقای داورپناه ديدهايد، چیست؟
وی دارای ویژگیهای منحصر بفرد زیادی است؛ ولی من دقيق بودن و به موقع حاضر شدن برای انجام کارها را بهترین اخلاق شخصی آقای داورپناه میدانم.
زمان تأسيس بنياد خیریه داورپناه و همسر، شما برای آقای داورپناه کار میکردید؟
بله.
واكنشتان به این تصمیم چه بود؟
وقتی صحبتهای اولیه را میشنیدم، از خودم میپرسیدم مگر ميشود که کسی بیاید و دست به چنين کاری بزند. برایم باورپذیر نبود تا اینکه آقای داورپناه تصمیم خود را عملی کرد و اقدامی تحقیرآمیز را انجام داد. این اقدا وی تعجب خیلیها از جمله خود من را برانگیخت.
به نظر شما چرا کسانی مانند آقای داورپناه چنین کارهایی را انجام میدهند؟
پاسخ سوال مشخص است. آنها با اين كار آينده و آخرت خودشان را ميخرند. همچنین این افراد به دلیل اینکه كشور و هموطنانشان را دوست دارند، برای انسانهای بیبضاعت مدرسه ميسازند تا کسی از نعمت درس خواندن محروم نباشد. بعد از چند سال حشر و نشر با خیّرین مدرسهساز، به واسطهی ارتباط با آقای داورپناه، به این نتیجه رسیدهام که مدرسهسازی واقعاً كار قشنگي است و خوب خیّرین هم با علم به این موضوع از اموال شخصی خود برای امور عمومی هزینه میکنند.
آیا آقای داورپناه براي كارهاي خود از دیگران مشورت ميگیرد؟
بله. ایشان از افرادی که با آنها ارتباطهای کاری و حتی دوستانه دارد و به خصوص از دوستان نزدیکشان مشورت ميگيرند. گاهی اوقات هم برای یافتن راهکارهای مربوط به پروندههای کاری من را مورد مشورت قرار میدهد.
هستند افرادي كه با آقای داورپناه كار ميكردند، ولی به او خیانت کردند. شما شاهد خیانت آنها بوديد؟
بله. متأسفانه عدهای از سادگی و روراستی آقاي داورپناه سوءاستفاده کردهاند. مثلاً یکی از مدیران عاملی که برای بنیاد خیریهی داورپناه و همسر انتخاب شده بود، مدارک بنیاد را به شخصی داده است که طرف دعوای آقای داورپناه است. برخی دیگر هم خیانتهایی کردهاند که بیان آنها از حوصلهی بحث خارج است. به هر حال حتی این خیانتها هم نتوانسته است، مانع رسیدن آقای داورپناه به اهدافاش یعنی مدرسهسازی شود.
بهترين روزي كه با آقای داورپناه داشتيد چه روزی است؟
براي من هر روز، بهترين روز است.
تلخترين خاطرهاي كه در این چند سال همکاری با آقای داورپناه داشتيد؟
هر چه فکر میکنم، میبینم خاطرهی تلخ ندارم.
يك خاطرهی خاص که با مدرسهسازي آقای داورپناه مرتبط باشد را تعریف میکنید؟
برای تأسيس مدرسهي شماره 20 به خمینیشهر اصفهان رفته بودیم. در مراسم افتتاحیهی آن، مسئولان استان اعم از استاندار و مدیرکل آموزش و پرورش و بسیاری دیگر آمده بودند. آن سفر، یکی از به یاد ماندنیترین سفرهایم با آقای داورپناه است.
شما با خانواده ايشان آشنايي داريد؟
بله.
تفاوتها و شباهتهايشان با آقاي داورپناه چيست؟
راستش را بخواهید، فکر نمیکنم کسی مانند آقای داورپناه باشد. همسر وی نیز انسان با فهم و باایمانی است. واقعاً خانم خوبي هستند و من همچون مادرم دوستشان دارم. پسر بزرگ آقای داورپناه ـ خسرو ـ کاری و زرنگ است. درست مانند پدرش از بخت و اقبال بلندی سود میبرد. باید این را بگویم که آقای داورپناه دارای خانوادهی خوشبخت و سالمی هستند و تمامی اطرافیانشان از فهم بالایی بهرهمندند.
در مورد همسرش گفته شده که او تاثيرگذارترين شخص در تصميمات خیّری آقاي داورپناه هستند.
بله، درست است. خود آقاي داورپناه بارها برای من تعريف كرده است که عامل اصلی موفقیتها و مدرسهسازیهایش، همسرش ـ اعظم حسنعلی ـ است.
گذراندن زندگي در كنار يك خيّر چه حسي دارد؟
من كه حس خوبي دارم و از اینکه روزگارم را با آقای داورپناه میگذرانم، خوشحالم.
بزرگترين درسي كه از داورپناه گرفتهای، چیست؟
من از وی درسهای زیادی یاد گرفتهام. مثلاً اینکه چطور با مردم رفتار كنم. و اینکه چشمداشتی به اموال مردم نداشته باشم. او همیشه سفارش میکند که مال خودت مال خودت باشد و مال مردم برای مردم. همچنین من را از دروغ گفتن نهی میکند و به من آموخته که راستی و صداقت بهترین دارایی انسان است.
گفتيد پدرتان مرحوم شده است. آیا داورپناه توانسته جاي پدر را براي شما پر كند؟
بله، او جاي خالی پدرم را پر كرده است.