دوستان، آیینههای بدون زنگار و گرد و غباری هستند که در آن میتوان چهرهی حقیقی افراد را مشاهده کرد. پس برای شناخت این موضوع که محمدتقی داورپناه از چه شخصیتی برخوردار است، بهترین گزینهها دوستان وی هستند که با تجربهی چند دهه مراوده و آشنایی، مناسبترین تعریفها را ارایه خواهند داد. هومان پاكزاد، از جملهی این افراد است و محمدتقی داورپناه را انسانی متواضع و بهدور از فخرفروشی و تکبر میداند و معتقد است از عمر و زمانی که در اختیار دارد، به بهترین شکل استفاده میکند. گپوگفت ما با هومان پاکزاد، فعال عرصهی صنایع سنگ را بخوانید.
حلقهی دوستان و آشنایان آقای داورپناه گستردگی زیادی دارد. میخواهم بدانم که شما از چه زمانی و چگونه وارد این حلقه شدید؟
در این باره باید به ارتباطهای شغلی و کاری اشاره کنم. پدر همسر من ـ آقای محمدتقي عدالتخواه معروف به آقا عدالت ـ قديميترين شخص در صنف سنگبري است و به دليل مسئوليتهايي که در اتحاديه سنگبري دارد، با بیشتر افراد فعال در این صنعت ارتباطهای کاری و دوستانه دارد. من نیز به واسطهی ارتباط خانوادگی با آقا عدالت، با تعدادی از دوستانش رابطهای دوستانه پیدا کردهام از جمله آقای داورپناه و پسرانش که از بیش از 30 سال پیش با آنها دوست و رفیق شدهایم.
آقا عدالت در صنعت سنگبری از آقای داورپناه قدیمیتر است؟ مثلاً همدورهی استاد غفار است؟
بله، وی تقریباً از تمام فعالان این عرصه حتی از استاد غفار هم پیشکسوتتر است. آقا عدالت وقتی که تنها 5 سال داشت، همراه با پدرش در كاخ مرمر كار ميكرد. وی تعريف ميكند كه همان زمان که در كاخ مرمر كار ميكرد، روزی رضاشاه هنگام بازدید از روند کار او را میبیند و از اینکه میبیند کودک خردسالی کار میکند، خوشش میآید و برای او حقوق 5 ریالی درنظر میگیرد. یادم هست روزی استاد غفار میگفت؛ زماني كه کودک بوده، آقا عدالت استادكار شده بود.
این ارتباطها چگونه به آشنایی با آقای داورپناه منجر شد؟
پدر خانمم دو كارخانه سنگبری داشت که مدیریت و مسئولیت گرداندن يكي از آنها را به من سپرده بود و حین مراودات کاری بین من و پسرهاي آقاي داورپناه دوستي برقرار و در نتیجه به رفتوآمد بینمان و شناخت از خانوادهمان منجر شد.
آقاي داورپناه 30 سال پیش چه شخصيتي داشت؟
آن موقع برخورد زيادي با شخص وی نداشتم؛ اما ميدانستم که فوقالعاده كاري و زحمتکش است. او هنوز هم این ویژگی را دارد. روزی عروس آقای داورپناه میگفت که حاج تقی هنوز در اين سن و سال بیشتر از 5 تا پسرش كار ميكند.
پس این تفکر را ندارد که بگويند اندوختهاي دارم و بنشينم و بخورم؟
نخير، همواره سخت كار ميكرده است.
این پرکاری به اقتضای زمان بود يا آقاي داورپناه اينگونه بودند؟
نمیتوان گفت که به خاطر فضای آن روزها اینچنین عمل میکرد. یادم هست که همراه با پسرانش به کارخانه میآمد و به اتفاق به کارها رسیدگی میکردند. درحالیکه شاید افراد با موقعیت او این کار را نمیکردند.
آقای داورپناه از نظر رفتار چطور شخصی است؟ مثلاً ارتباطي كه با اطرافيان دارد؟
در طی این سی و چند سال وی را همیشه متواضع و فروتن دیدهام. داشتن مال و دارایی و در حال حاضر هم انجام فعالیتهای خیّری سبب نشده که حاج تقی کمی از تواضعش کم شده باشد.
آیا سالهای اول آشناییتان، آقای داورپناه فعالیتهای خیر انجام میداد؟
نمیدانم. اگر هم انجام میداد من در جريان نبودم.
بار اول كه شنيديد که وی مدرسهای ساخته و اهدا کرده است، چه واکنشی داشتید؟
به هر حال با شنيدنش خوشحال شدم. اینکه یک نفر از دوستان و همکاران وارد این فضا شده است، حس خوبی دارد.
تا حالا شده كه از آقای داورپناه به خاطر فعالیتهای مدرسهسازیاش تشكر كنيد؟
به طور مستقیم پیش نیامده که از اقداماتش قدردانی کنم. البته این را هم بگویم که بعد از اینکه وی کارخانههای سنگبریاش را تعطیل کرد، کمتر پیش آمد که به حضورشان برسم. تا اینکه اواخر تابستان در منزل پسرشان دوباره همدیگر را ملاقات کردیم که البته باز هم فرصت نشد تا از زحماتشان در عرصه مدرسهسازی تشکر کنم.
حتماً میدانید که وی به همراه همسرش بنیاد خیریهای را تأسیس کرده است؟
بله، از پسرشان شنيدم که این کار را انجام داده است.
نظر شما دربارهی اینکه او تمام دارایی خود را برای امور خیر بخشیده است، چيست؟
مسلماً كار خوبي است. این افراد در جامعهی ما کم هستند. بخشیدن تمام دارایی به کارهای خیر و عامالمنفعه کار جسورانهای است که از کمتر کسی برمیآید.
شما خودتان را اين كار را ميكنيد؟
اگر امكانش را داشته باشم، من هم این کار را هم انجام خواهم داد.
همین الان حاضر هستید تمام داراييتان را ببخشيد؟
خوب، الان دارايي من به آن اندازه نيست كه ببخشم، ولي اگر بتوانم اين كار را ميكنم. حالا که حرف به اینجا کشید باید بگویم به دو مرکز بهزيستي اطراف تهران که حوزهی فعالیتشان کودکان بيسرپرست است، كمك میکنم؛ از قبیل تهیهی لوازم تفريحي، كامپيوتر و رسیدگی به وضع معيشتشان.
انساندوستي در وجود تمام ما نهادینه شده است. البته افرادی در اين وادي فعالتر هستند. مثل آقاي داورپناه كه تمام ثروتش را به همین امر اختصاص داده است. آیا مراوده با اين افراد، عامل تشویقی برای حضور در کار خیر است؟
فكر ميكنم بعضي رفتارهای انسان ذاتي است و اكتسابي نيست. در ذات انسان است كه آیا اين كارها را انجام دهد یا نه. پس اگر ما ظرفیت کمک به همنوع را نداشته باشیم با صد خیّر بزرگ مثل آقای داورپناه هم نشست و برخاست کنیم، نمیتوانیم در این مسیر گام برداریم. نوع تربیت هم نقش مهمی در این باره دارد.
ولی در خانوادهها همه دستگیر مردم نیستند. مثلاً برادران داورپناه را یک پدر تربیت داده است؛ اما تنها محمدتقی داورپناه خیّر مدرسهساز است.
ممكن است آن ذات يا ارث حتماً از پدر به پسر نرسیده باشد. در تاريخ که نگاه میكنيم، میبینیم يكي جنگجو و دیگری صلحطلب است. انسانها با هم فرق ميكنند. بعضيها يكسري خصوصيات ذاتي دارند که در دیگری نیست. این خصوصیات حتماً از پدر به پسر ارث نميرسد.
شما صحبتي براي خيّرين مدرسهساز داريد، به ویژه خود آقاي داورپناه؟
نه. فقط من از آنها تشكر ميكنم و از دور دستشان را ميبوسم. آرزو میکنم خدا به آنها خير و برکت و قوت بیشتری دهد تا كارشان را ادامه دهند. تا چند سال پيش مملكت ما 70 درصد بيسواد داشت. الان خيلي كمتر شده است. حتماً وجود همين خیّرین تأثير داشته كه الان با رشد سواد مواجه هستیم. اگر اين افراد خیّر نبودند، آمارها چيز ديگري را نشان ميداد.
آیا تأثير فعالیت خیّرین مدرسهساز تنها بر رشد سواد است؟
بالاخره وقتي تحصيلات زياد باشد، نیازهای خودمان را برآورده میکنیم. سرمایه و منابع کشور به خارج از آن نمیرود و مسایلی از این دست. در این صورت است که از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و در تمامی عرصهها پیشرفت خواهیم کرد.
به نظر شما مدرسهسازي مربوط به مردم و خيّرين است يا وظیفهای است كه دولت بايد آن را انجام دهد؟
اگر با هم همكاري كنند بهتر است. دولت با توجه به منابعی که در اختیار دارد باید امکاناتی در اختیار خیّرین قرار دهد تا آنها هم كارشان را بهتر انجام دهند. بدون شک اگر دولت حمايت كند، نتيجهی كار مضاعف میشود.
ـ شما با خانوادهاي دوستی میکنید که بزرگ آن خانواده، بزرگترين خيّر مدرسهساز کشور است. به خاطر این دوستی حس خاصي داريد؟
هرچه من فكر ميكنم میبینم که آدم هر چه دوستان خوب اطرافش داشته باشد باز هم كم است. با این حال يكي از افتخاراتم این است كه با چنین شخصیتی رابطه دارم.
تا حالا به این رابطه فخرفروشی هم کردهاید؟
خيلي جاها از ارتباطم با خیّر بزرگی مثل آقای داورپناه تعريف كردهام. حالا نميدانم میشود اسمش را فخرفروشی گذاشت يا نه.
میخواهم بدانم خود آقای داورپناه هم اهل فخرفروشی است؟
به هیچ وجه. برای حل یک اختلاف کاری آقای داورپناه را حَکَم قرار داده بودیم. جلسه در خانهی خسرو، پسر بزرگ آقای داورپناه بود. من همزمان با آقاي داورپناه رسيدم مقابل خانه که دیدم وی با یک موتور سیکلت به آنجا آمده است. یعنی آدمي با اين مقام و ثروت بخواهد ترک موتور بنشیند تعجبآور است. گفتم حاج آقا دستور ميداديد ميآمدم دنبالتان. گفت: نه من همه جا با اين موتور ميروم تا زودتر به کارهایم برسم. بعد كه رفتيم داخل به پسرش موضوع را گفتم. گفت؛ پدرم هميشه همينطور است؛ براي اينكه زودتر به كارهايش برسد. این موارد نشان میدهد که او به هیچ عنوان انسان فخرفروش و مغروری نیست.
شاید همین برخورد کردن با موضوعهای به اصطلاح ریز است که او را تا جایی رسانده که این تعداد مدرسه ساخته است؟
كسي كه در اين سن دنبال این است که زودتر به كارهايش برسد، یک پیام را میدهد. یعنی اینکه زندگی خود را هدر نداده و به دنبال بازدهي بيشتر در كارهايش است. به نظرم همین تفکرها باعث شد تا آقای محمدتقی داورپناه در زندگی، کار، تجارت، مدرسهسازی و کارهای عامالمنفعه به درجات بالایی برسد.